گفت و گوی فصلنامه "هفت آسمان" با اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان - قسمت اول

اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان در سال 1946 در سوریه دیده به جهان گشود و پس از پایان تحصیلات ابتدایی ، در سال 1961 وارد مدرسه علوم دینی حوزۀ عالیۀ  سیلیسی شد و پس از اتمام دورۀ این مدرسه ، به کسوت روحانیت در آمد. 

 جناب اسقف تحصیلات عالی خویش را در رشتۀ ادبیات عرب و فلسفه اسلامی در دانشگاه سن ژوزف پی گرفته و از دانشگاه بیرمنگهام انگلیس ، درجۀ کارشناسی ارشد در رشتۀ اسلام شناسی و روابط اسلام و مسیحیت دریافت داشته است.

ایشان در سال 1997 مفتخر به دریافت مقام اسقفی از سوی جاثلیق آرام اول، رهبر دینی ارامنه جهان در حوزۀ عالیۀ سیلیسی ، گردید.

اسقف سرکیسیان مدت هجده سال عضو کمیتۀ اجرایی و چند کمیسیون دیگر شورای کلیساهای خاورمیانه بوده و اخیراً از جانب جاثلیق آرام اول ، رئیس شورای جهانی کلیسا ها ، به عضویت کمیته گفت و گوی  بین ادیان این شورا منصوب گردیده است ، ایشان همچنین به نمایندگی از جانب حوزۀ عالیۀ سیلیسی ، در کنفرانس های متعدد و از جمله گفت و گوهای اسلام و مسیحیت در سطح منطقه ای و بین المللی شرکت نموده است. 

ایشان به زبان های عربی و انگلیسی تسلط داشته و تنها اسلام شناس حوزه عالیه سیلیسی  محسوب می گردد.

اسقف سرکیسیان در کنار مناصب و مسئولیت های روحانی خویش به مدت بیست سال، مدیریت مدرسه آموزه های دینی را بر عهده داشته و در امر تعلیم و تربیت دینی نوجوانان و جوانان بسیار فعال  بوده است . از ایشان کتب و مقالات متعددی به زبان های ارمنی ، عربی و انگلیسی در زمینۀ مفاهیم دینی و تاریخچۀ کلیسای  حواری ملی ارمنی به چاپ  رسیده است.

پس از رحلت اسقف اعظم آرداک مانوکیان ، با تصویب مجمع عمومی خلیفه گری ارامنۀ تهران، سرکیسیان از دسامبر 1999 مقام خلیفه ارامنه تهران را به عهده گرفته است. 

اسقف اعظم سرکیسیان تا قبل از تصدی این مقام ، از سال 1992 خلیفه ارامنۀ سوریه و از سال 1998 خلیفه ارامنۀ کویت و حوزۀ خلیج فارس بوده است. 

  - بنا به روال معمول فصلنامه ، بحث را با پرسشی دربارۀ زندگی علمی و فعالیت های فرهنگی و اجرایی حضرت عالی آغاز می کنیم.

قبل از هر چیز دیگر ، کوشش مرکز شما را در شناخت دیگر ادیان می ستایم. تلاش های شما معطوف به شناخت متقابل پیروان ادیان مختلف است ، یعنی کسانی که همه آفریدۀ خدایند. این اقدام مبارکی است. فرصت را مغتنم می شمارم واز مجلۀ شما نیز تشکر می کنم که می کوشد تا آینه‌ای باشد برای جامعۀ ایرانی – اسلامی و نیز جامعۀ ایرانی – میسحی و دیگر جوامع دینی ایران . توفیق کامل شما را خواستارم .

برای آنکه فرصت را از دست ندهیم در مورد زندگی نامه ام (گزیده ای از این زندگی نامه - البته با استناد به فصلنامه پیمان ، شماره 11و12- در سر آغاز گفت و گو آمده است) شما را به متـنی که در همین رابطه به انگلیسی فراهم آمده است ارجاع می دهم. در اینجا فقط مایلم تأکید کنم که همۀ آنچه تا کنون داده‌ام و در حال انجام آن هستم همه فقط برای مجد و عظمت خداوند متعال و فزونی محبت و صمیمیٌت میان برادرانمان ، بی توجه به نوع وابستگی دینی آنها بوده و می باشد . این احساس من از دوران کودکی است و همچنان این رسالت را در زندگی و در کارهایم ادامه می دهم. 

- در میان ایرانیان ذهنیت مثبت و احترام آمیزی نسبت به شخص جناب عالی وجود دارد. 

 این از لطف ایشان است.

- مایلیم از روابط شما با محافل اسلامی  در لبنان بشنویم ، به ویژه در مورد مناسبات شما با امام موسی صدر.

 هر گاه در لبنان نشست های دینی برگزار می شد ، به ویژه میان کاتولیکوس ارمنی و جماعات اسلامی ، امام موسی صدر از برجسته ترین شخصیٌتهایی بود که در این زمینه به صحنه می آمد و من در آن زمان  منشی  و  دبیر پاتریاک مرحوم خورن اول بودم  و به عنوان منشی ایشان با شخصیتهایی چون امام صدر ملا قات داشتم . از مسیحیان،  گریگوری حدٌاد در این عرصه فعٌال بود. من هم به عنوان منشی در نشست ها شرکت  می کردم  و از بحث ها لذت می‌بردم ، به ویژه از سخنان امام صدر. به واقع امام صدر با فضیلت ترین شخصیٌت اهل گفت و گویی است که من تاکنون شناخته ام.  من در سخنرانی هایی که ایشان مثلاً در کلیسای  کبوشین  داشتند حضور نداشتم ،  امٌا آثار  و سخنرانی های ایشان را پیگیری می کردم و در کتابخانه ام مجموعه ای از آنها وجود دارد.

- انشعابات و تقسیم بند ی های مسیحیت چگونه شکل گرفت و ارامنه در کجای این تقسیمات  می گنجند؟

در زبان عربی میان واژه های خلاف و اختلاف فرق می گذارند. در مسیحیٌت انشعاب به معنای اختلاف و انشقاق وجود نداشته است ، به نظر من ، بنا به تلقی افراد از تعالیم مسیح که گاهی سوءتفاهم بوده ، انقساماتی در مسیحٌیت شکل گرفته است . این امر در دیگر ادیان نیز اتفاق افتاده است ، و این تا حدی طبیعی است . سخنی که من در اینجا با شما حاضران در میان می گذارم یا گفتۀ شخصی که از بیرون می آید و ما را مخاطب قرار می دهد ، برای هر کدام از ما بنا به درک و تلقی اش به گونه ای خا ص درک و فهم می شود.  بنا به فهم های  متفاوت  ،   تعابیر   نیز  چند  گونه  می شوند. با این همه ، تقیسم بند ی های جوهری و اصولی مسیحیت در قرن دوم صورت گرفت . کسانی پیدا شدند که کتاب مقدس را بد  فهمید ند. از این رو کلیسا به عنوان یک نهاد- مقصودم کلیساهای خاص و منطقه ای نیست – در اورشلیم ، اسکندریٌه ، انطاکیٌه ، کاپاتوکیه و دیگر مراکز کلیسایی گرد هم آمدند و کوشیدند بر این بدعت ها غا لب آیند.

انشعاب  رسمی و ناراحت کننده ای که در کلیسای  یکپارجه صورت گرفت در قرن پنچم میلادی در سال 451 بود. در کالسدونی که یکی از مناطق پیرامونی استانبول فعلی بود ، شورایی تشکیل شد که به دلیل بدفهمی ها منشاء تقسیم رسمی کلیسا شد. محور اصلی بحث در مجمع خلیقیدونیه ( کالسدونی) ماهیٌت و سرشت حضرت مسیح بود، بحثی که تاکنون نیز در برخی کلیسا ها ادامه دارد. 

دومین تقسیم بندی بزرگ در سال 1054 رخ داد که به شکل گیری کلیسای کاتولیک و کلیسای ارتدکس شرقی انجامید. عنوان کاتولیک بعدها بر این کلیسا ( کلیسای غربی ) اطلاق شد.

سومین تقسیم بندی در اوایل قرن شانزدهم حدود 1512 رخ داد و سرد مداران آن لوتر و بعدها کالون بودند. در این تقسیم بندی‌ها متأسفانه امور سیاسی نیز اثرگذار بوده اند . زمانی که سیاست در دین دخالت می کند، به دین آسیب می رساند . مطامع انسانی گاهی به نتایج نامطلوب در کلیسا و نیز در زندگی عمومی انسان ها می انجامد. 

در کلیسای میسحی چهار خانوادۀ بزرگ وجود دارد. 1- ارتدکس شرقی غیر  کالسدونی ، 2- ارتدکس شرقی  بیزانسی که شامل کلیساهای قبرس ، یونان ، روسیه و غیر از آنها می شود که دارای شعائر و مناسم بیزانس هستند، 3- کاتولیک 4- پروتستان  . 

فرق اصلی کلیسای ارمنی با دیگر کلیساها در انفتاح و گشودگی آن است. کلیسای ارمنی هیچ اشکالی در نزدیکی ، هم زیستی، صمیمٌیت میان کلیساها و حتی با دیگر ملٌت ها و از جمله مسلمانان نمی بیند . این مطلب نسبت به مسلمانان به صورت موٌکد وجود دارد، اما کلیسای ارمنی ازدواج ارمنیان را با پیروان ادیان دیگر منع می کند، و به طور کلی نسبت به ازدواج یا پیروان کلیساهای دیگر نیز تشویق به عمل نمی آید، یعنی  ازدواج مختلط به طور کلی تشویق نمی شود. روابط ما با مسلمانان به قرن هفتم میلادی ( سال 656) بر می گردد، زمانی که اولین پیمان میان ارامنه و سپاه معاویه منعقد شد. از آن روز تا به امروز روابط خوبی  وجود داشته است. منشاء این وضیعت به نظر من این است که کلیسا ارمنی و پیروان آن از انفتاح بر خوردارند و دارای تعصب نیستند . این ویژگی شاخص ارامنه است که  ما  بدان افتخار می کنیم .

- ارامنه نسبت به دیدگاه مونوفیزیزم یا تک جوهری بودن مسیح چه موضعی دارند؟

در مورد مفهوم مونوفیزیزم و تئو فیزیوم یا تک جوهری و دو جوهری بودن نوعی بد فهمی وجود دارد. برخی از کلیسا های غربی و یونانی ما را – یعنی کلیسای ارمنی، قبطی و سریانی را – کلیساهای قائل به تک جوهری  قلمداد  کرده اند ، ولی ما مونو فیزیست نیستیم ، یعنی به یک طبیعت و جوهر واحد  در مورد حضرت مسیح قائل نیستیم . ما  برآنیم که خداوند در حضرت مسیح تجسد یافت و مسیح هم زمان، هم خدا بود هم انسان . ما به دو جوهر جدا از هم معتقد نیستیم . 

در حال حاضر با توجه به تحولات تاریخی صورت گرفته ، کلیٌت کلیسا به نتیجه ای نائل آمده که همان تلقی و برداشت ماست. ما می گوییم آنچه شما می گویید همان تلقی ماست، اما با تعابیر متفاوت.

 - ربط و نسبت ارامنه ایران با کلیت ارامنه چیست؟

ارامنه ایران بخشی جدایی ناپذیر از کلیٌت کلیسا هستند. دیدگاه ما همان نظر گاه کلیسای ارمنی است. نمی توانیم بگوییم که ارامنۀ ایران به فلان قضیۀ خاص از منظری متفاوت با دیگر ارامنه می نگرند. ایرانیان ارمنی همچون دیگر ارامنه تابع کلیسای ارتدکس شرقی غیر کا لسدونی هستند.