صنعتگران موفق ارمنی و نقش آنان در دوران هشت سال دفاع مقدس بخش دوم
هروس ابراهیمی:
به ایتالیا که خود قول صنعت پلاستیک است ماشین آلات تولید پلاستیک صادر می کنیم
در ادامه گفت و گو هیئت پاسداشت ارزشهای دفاع مقدس جامعۀ ارامنۀ تهران وابسته به شورای خلیفه گری ارامنه تهران وشمال ایران با مانوک ابراهیمی صنعتگر موفق ایرانی-ارمنی، که در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق هر آنچه را در توان داشت به سهم خود، ایفا نمود؛ موقعیت را مناسب دیدیم تا با پسروی، هروس ابراهیمی، که زیرسایه پدر تجربیات فراوانی را بدست آورده و خود نیز در راه توسعۀ صنعت ایران گام های بلندی را برداشته است نیز دیداری داشته باشیم.
وی همگام با پدر و برادر کوچکترخود واروس ابراهیمی، از هیپ کمکی به رزمندگان وطن که در دفاع از جان و مال و ناموس این مرز و بوم خون دادند دریغ نکرد. در این گفت و گو از چگونگی اوضاع و احوال وی و مشارکت و فعالیت ها در دوران هشت سال دفاع مقدس آگاه پای خاطراتش نشستیم .
هروس ابراهیمی همچون پدرش انسانی متواضع، آرام و خوش برخورد بود. همان لبخندی را دارد که پدر در اکثر مواقع میهمان تان می کند.
هروس ابراهیمی-دوران ابتدائی تحصیلاتم را درمدرسۀ ارامنه تونیان گذراندم و سپس وارد هنرستان شدم. سال اول هنرستان را می گذراندم که انقلاب 1357 اتفاق افتاد. پس از دورۀ هنرستان در امتحانات کنکور سراسری شرکت کردم ولی متأسفانه موفق نشدم وارد دانشگاه شوم. به ناچار قدم به دنیای کار گذاشتم. در اوایل همانند خیلی از جوانان دنبال یافتن شغل بودم . همان زمان بود که در یک کارگاه مونتاژ اسباب بازی مشغول به کارشدم. سال بعد متوجه شدم که این کار آینده ای نخواهد داشت. کار را رها کرده به همراه یکی از آشنایان مغازه ای برای فست فود اجاره کردیم و مشغول شدیم .این کار هم چند ماه بیشتر طول نکشید و سرانجام توانستم مسیر زندگی ام را مشخص کرده و به کارگاه صنعتی پدر برگردم. لازم میدانم توضیح دهم؛ دورانی که تحصیلات ابتدائی را میگذراندم، ایام فرغت ویا تعطیلات تابستانی را در کارگاه پدرمشغول بودم و از آموزش های او سود میبردم. این ادامه داشت تا زمانی که دوران تحصیلات و کلاس دوم راهنمایی را گذراندم .این زمان بود که کاملاً بر روی دستگاه تراش تسلط پیدا کرده و به راحتی با آن کار می کردم. حتی پدرم چهار پایه ای را پشت دستگاه تراش تعبیه کرده بود تا من قدم برسد و تسلط بیشتری روی دستگاه تراش داشته باشم.
زمانی که مجدداً نزد پدر برگشتم، تولیدات کارگاه شامل، ساخت ماشین های بخار تخت تریکو، جک های کمپرسی و ماشین آلات مختلف صنعتی بود. این راهم بگویم که در آن سال ها جک های کمپرسی در ایران اصلاً قابل تعمیر نبود. با تلاش و همت پدرم (مانوک) بود که این توانایی بدست آمد. او دستگاهی را طراحی کرد و ساخت، که امکان سنگ زدن و پرداخت داخل لوله های جک ها میسر می شد. از آن به بعد تعمیرات کلیۀ جک ها در ایران بطور اساسی امکان پذیر شد. در کناراین، تراشکاری قطعات داخل موتور خودروها یی که احتیاج قابل تعمیر نبودند نیز بدست آوردیم.
کار را زیر سایۀ و راهنمایی های پدرادامه و از تجربیات با ارزش او کمال استفاده را می بردم. گرچه نتوانستم در کنکور سراسری قبول شوم، ولی دانشگاهی همچون کارگاه پدرم و استادی دلسوز چون او را بالای سر خود داشتم. شخصیتی که با صبر و حوصله هر آنچه را که نمی دانستم و یا مشکلی برایم پیش می آمد، آن هم در تمامی زمینه ها، راهنمایی و آموزش می داد تا بتوانم مشکلم را خودم حل کنم.
شراکت پدر وعمویم تا سال 1364 ادامه داشت. پس از آن کارگاهی مستقل احداث کردیم. کم کم کارمان را بطرف ماشین سازی گسترش دادیم و شروع به ساخت سیلندرهای مادون کردیم. آن زمان صنعت پلاستیک در ایران تازه داشت رونق می گرفت وبازار مساعدی برای ماشین سازی درحال شکل گیری بود.
این بود؛ که به لطف زحمات و تجربیات پدرو البته پشتکار خودم، راه پیشرفت را پیدا کرده و دراین راه استوارتر پیش رفتم. کارگاه را گسترش دادیم و در سال 1368 زمینی را در اطراف تهران خریداری و کارخانه جدید را در آنجا بنا کردیم. احداث کارخانه جدید همزمان شد با قبول قطعنامه 598 وخاتمه جنگ ایران وعراق.
با اینکه جنگ تمام شده بود، ولی اثرات مخرب آن همراه با تحریم های خارجی بر روی جامعه و صنعت ایران بطور کامل نمایان بود. یادم هست که واردات اتاق های خودروهای کمپرسی آن هم بصورت کامل از خارج بود. ولی در اثر تحریم ها ورود این کالاها به کشور قطع شده بود. به همین دلیل هم ساخت این اتاق ها در داخل دردستورکار قرار گرفت و انجام پذیر شد. ما هم در همین راستا شروع به ساخت جک های این کمپرسی ها کردیم. اوایل برای خودروهای بنز و خاور، ولی بعدها با ورود خودروهای ولوو ساخت جک های این نوع کمپرسی ها را نیز انجام دادیم. این ها با دستگاهی انجام می شد که پدرم ابدا کرده بود. همان دستگاهی که با آن داخل لوله های جکها را سنگ می زدیم. به مراتب کیفیت کار ما هم بطور چشمگیری بالا رفت، طوری که تولیدات جک های کارخانه ما دست کمی از نوع خارجی آن نداشت.
دردوران جنگ تحمیلی، اتحادیه تراشکاران، با درخواست ارگان های نظامی، به کلیه اصنافی که زیرمجموعه بودند، بصورت سهمیه ای سفارش هایی برای تولید قطعات ارجاع می شد. ما هم جزو همین گروه ها بودیم. غالباً پوسته های میانی خمپاره ها را می ساختیم. با اینکه در آن زمان در طول روز چندین ساعت قطعی برق داشتیم، بناچار این سفارشات را در طول شب که قطعی برق کمتربود، انجام می دادیم و تا صبح کار میکردیم تا بتوانیم تعهداتمان را عملی سازیم. در انجام این کارها بود توانستیم رتبه خوبی را کسب کنیم. طوری که با تأیید کنترل کیفیت سپاه درصد خرابی قطعات ساخت کارگاه ما نیم درصد اعلام شد، و این برای ما بسیار حائز اهمیت بود.
با گذشت زمان کارهایمان را گسترش دادیم و ساخت ماشین آلات اکسترودر، کامپاندرتولید آمیزه های پلیمری را که در صنعت پلاستیک مورد استفاده دارد را شروع کردیم.
سال 1375 بنده با توصیه پدرازایشان جدا شده و دریکی از مناطق صنعتی اطراف تهران کارخانه خودم را احداث و راه اندازی کردم.
از آن پس کار من و پدر از یکدیگر جدا شد. من با سپاه و ارتش کار را ادامه دادم و سفارش های جدیدی را دریافت کردم. بیشتر این سفارش ها یونیت هایی بود که ظاهراً در صنعت سکوهای موشک اندازها و قسمت کنترل، که توسط جک ها بالا و پایین می شد مربوط بود. در همان راستا اکسودرهایی ساختیم که با گوگرد احیا میشد و مورد مصرف آن درساخت پوکه فشنگ بود. در ادامه دستگاه دیگری را ساختیم که در تولید پوسته پوکه های فشنگ شکاری مورد مصرف داشت. مزیتی که تولیدات ما نسبت به نوع خارجی اش داشت این بود که نوع خارجی در هر دقیقه 60 عدد پوکه تولید میزد ولی دستگاه ساخت کارخانه ما دقیقه ای 90 پوکه تولید می کرد، که خیلی مورد توجه قرار گرفت. سایر تولیدات ما در رابطه با جنگ تولید و ساخت لوله توپ های جنگی 106 میلیمتری بود که تولید آن با توجه به دستگاه هایی که ساخت و تولید خودمان بود هرکدام تنها به 20 دقیقه زمان نیاز داشت، تا ساخت یک لوله کامل شود.
به این ترتیب کارخانه ما با نیرو و تجهیزات جدید و با توان بیشتری به کار خود ادامه داد. بیشتر محصولات تولیدی ما شامل اکسترودر، جک های هیدرولیک و سیلندر مارپیچ بود، از سال 57 به بعد، ما هرساله در نمایشگاه های مختلفی شرکت می کنیم و هربار؛ نوآوری و محصولات جدیدی را در معرض دید بازدید کنندگان به نمایش می گذاریم. با اطمینان می توانم بگویم که تولیدات اکسترودرهای ما در ایران از هر نظر اول هستند.
این را هم بگویم که جدیداً در حال ساخت و تولید ماشین آلاتی هستیم که به قرار است به کشور ایتالیا صادر شود. این را هم بگویم که ایتالیا در صنعت پلاستیک بعد از آلمان مقام دوم را داراست. البته در نظر داریم که در آینده نزدیک این صنعت ماشین سازی را در کشور دوست و همسایه ارمنستان نیز احداث و راه اندازی نماییم تا صادرات محصولات مان از این طریق به ایتالیا راحتترانجام پذیرد. زیرا با وجود تحریم هایی که در حال حاظر بر کشور عزیزمان اعمال می گردد، مشکلات فراوانی برای اکثر صنعتگران، ازجمله ارامنه و خودمان بوجود آمده است. وهمین باعث شده تا درآمد حاصل از صادرات محصولات مان به ایتالیا و یا سایر کشورها را با مشکلات زیاد و ضرر و زیان دریافت نماییم.
از هروس ابراهیمی پرسیدم که؛ با تمام این تفاصیل لطفاً بفرمائید که چند سال سابقه و تجربه در صنعت ماشین سازی دارید و در حال حاضردر کارخانه شما چند نفر پرسنل مشغول به کار هستند.
بنده سی سال سابقۀ کار مفید در صنعت ماشین سازی دارم و با یکصد و بیست نفر همکار که با من در کارخانه همکاری میکنند و تمام سعی و تلاشمان این است که تمامی تولیداتمان در حد و توان بسیار بالا و از کیفیت مطلوبی برخوردار باشد. در حدی که بتواند به راحتی با نوع خارجی خود رقابت داشته باشد.
از تولیداتمان میخواهم به ساخت و تولید فانوسقه های نظامی اشاره کنم ، تمامی قالب هایی که در کار تولید فانوسقه بکار می رود، دستگاهای سوراخ زن و پرچ زن، این ها تمامی ساخت وتولید کارخانۀ خودمان است. تمامی دستگاه هایی که در ساخت محصولات مان مورد استفاده قرار می گیرد وعنوان ابزارهای خاص مورد مصرف دارد هم ساخت خودمان می باشد. اکثر کارگاه هایی که امروزه تولیداتشان ساخت، سیلندر ماردون هستند صنعتگرانی هستند که در کارخانه خودمان آموزش دیده و با هم همکاری داشتیم و توانستند جدا شده و مستقلا این صنعت را ادامه دهند.
اکنون هم با همکاری ده نفر از مهندسین طراح صنعتی که جزو پرسنل فعال کارخانه هستند اکثر تولیدات مان به روز شده و طراحی و ساخته می شوند.
در رابطه با دوران جنگ و دفاع مقدس، همان طور که اشاره شد، توانستیم دستگاههایی طراحی کنیم و بسازیم که با آن می شد در محل استقرار یگان، لوله توپ های جنگی را، که هر از گاه چندی دچار خرابی و آسیب میشد و یا داخل آنها را رسوب می گرفت، توسط همین ماشین ساخت پدر سنگ زده و تعمیر می کردیم. حتی از ساخت ابزارآلاتی که «لیفت استمپ» نامیده میشوند؛ و بوسیله آن سیم های بکسل که جهت بالا کشیدن سازه های فلزی که بربالای صخره ها نصب و قرار میگیرند را آماده می کردیم، این ابزار آلات بیشتر جهت نصب پل های جنگی ما بین دو کوه و یا دو بلندی کاربرد بسزایی دارند.
در خاتمه هیئت پاسداشت ارزشهای دفاع مقدس جامعۀ ارامنۀ تهران وابسته به شورای خلیفه گری ارامنه تهران وشمال ایران از خدمات ایشان، و از اینکه این ملاقات را پذیرا شده وخاطرات خود را در اختیار ما گذاشته اند، تقدیر و تشکر کرده و از درگاه خداوند بزرگ برای ایشان سلامتی و موفقیت روز افزون را خواهان شدند.
هیئت پاسداشت ارزشهای دفاع مقدس جامعه ارامنه ایران وابسته به شورای خلیفه گری ارامنه تهران و شمال ایران